۱۳۸۸ مهر ۶, دوشنبه

مشروح نشست نقد نردبام آسمان

باشگاه خبرنگاران جوان نشست نقد و بررسی با حضور بسیاری از خبرنگاران برگزار کرد گه مشروح آن به روایت خبرگزاری برنا منتشر شده است.
اینجا بخوانید.

۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

گفتگو و گزارش نشست مطبوعاتی

روزنامه خراسان اوایل پخش سریال گفتگویی انجام داد که به تازگی منتشر شده. خام دستانه و سردستی.
اینجا بخوانید.

خبرنگاران رسانه های مختلف در سالن باشگاه خبرنگاران جوان سوالاتشان را مطرح کردند. خلاصه ی اولیه ی آن را فارس منتشر کرده. از شبکه های داخلی نیز پخش شد. شرح آن را باقی خبرگزاری ها خواهند آورد.
فعلا اینجا بخوانید.

۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

نوشتن و سرگشته گی


همیشه همین بوده. در میان انجام کاری که به حکم وظیفه باید در زمانی معین به انجام رسانم ،ناگهان فیل ام یاد هندوستان می کند و طبعم به سوی دیگری مایل می شود.
در دوران تحصیل ، چه در زمان دبستان و دبیرستان و چه در زمان دانشکده همیشه شب های امتحان مایل به خواندن کتابی می شدم و یا حتا برای نوشتن مطلبی دچار فراوانی انگیزه می گشتم ، به شکلی که همه ی فکر وذکرم انجام آن می شد و بی خیال درس و امتحان.
الآن هم همین است. درست وسط نوشتن فیلمنامه ای هستم که از موعد تحویل اش چند ماهی گذشته همه ی وجودم در تب دیگری می سوزد.
می خواهم دست به کار نوشتن رمانم شوم. رمانی که الآن سال هاست اتمامش به تاخیر می افتد. هر بار که به آن نگاه می کنم از زاویه ای دیگر باز می شناسمش و آرام آرام دارد تبدیل به حسرت دوران میانسالی می شود.
داستان ( دختر جلوی کلیسا ) مانند یک زخم کهنه بر روی دلم مانده. تا به حال چندین بار آن را آغاز کردم و به نیمه رساندم و باز مجبور به نوشتن کار دیگری شده ام و مدتی بعد باز روز از نو. حالا حتا انگیزه ی مضاعف تری پیدا کردم.
شاید این حرف به ظاهر جالب نباشد ولی مرگ ناگهانی عزیزترین رفیقم مهدی اباسلط که هر روز پیگیر نوشته شدن این کار بود و هر بار دست نوشته هایم را می خواند مرا بیشتر بدین سوی می راند.
نمی دانم چه کنم. دلم می خواهد از همه چیز دست بکشم و به کنجی روم و تا این رمان را به انتها نرساندم خود را آفتابی نکنم. این کار را خواهم کرد. همین روزها قصد انجامش را دارم. به خاطر مهدی هم که شده این کار را خواهم کرد.
آن ها که می نویسند، می دانند عذابی ازین بالاتر نیست ،که بخواهی نوشته ای را به آخر رسانی و مشکلات پیرامونت اجازه ندهد. شب ها خواب برایت جهنم است و روزها در برزخی کشنده نفس می کشی.خودم را نجات خواهم داد.

۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

برتری نردبام آسمان در نظرسنجی ها

خبرگزاری فارس از نویسندگان و منتقدان سینما و تلویزیون نظر سنجی کرده تا بهترین سریال ماه رمضان را معرفی نماید. هرچند که مقایسه ی نردبام آسمان با دو سریال دیگر جفا در حق آن دو کار است ولی نشانه ای از مقبولیت این کاراست با توجه به زمان بد پخش و لطماتی که به جهت سرعت و زمان کم دارد.

آخرین پله های نردبام آسمان

من زیاد آدم احساساتی نیستم، یا حداقل علاقه ای به ابراز آن ندارم، ولی امشب که صحنه ی مرگ آی بانو و جمشید را دیدم دلم به خروش آمد و ناگاه احساس کردم گونه هایم میهمان اشک است،این حال هیچ ربطی به رابطه ی احساسی نویسنده با شخصیت هایش ندارد.
تا شب قبل از قسمت آخر، شبانه روز در کنار لطیفی به آماده سازی کار گذشت. روزی هفده ساعت و بعضی روزها بیشتر.هرچند که در نهایت آن چه که می خواستیم نشد و گناه اصلی به گردن کمی زمان بود و اندکی اهمال کاری تنی از دوستان.هرچند که استقبال مردم خستگی را از تنمان گرفت و حساب غرض ورزان و حاسدان نیز که پیداست.
هنوز زود است تا بخواهم با فاصله به کار نگاه کنم و درباره اش قضاوت. البته به اشکالات کار واقفم و چیزهایی که در این مدت دلمان را به درد آورد.غصه ی اصلی من اینکه چرا مهدی اباسلط نبود تا کاری را که به من قوت قلب داد تا به پایان رسانمش را ببیند.
شب آخر حال حسین لطیفی اصلا خوب نبود. از زمان پخش ناراضی بود و احساس بدی داشت. به شکلی که دلش نمی خواست تا قسمت بیست و یک را به شبکه تحویل دهد. من و کارن همایونفر حرف هایمان را زدیم تا او کمی حالش بهتر شود.
امشب قسمت آخر پخش شد. اولین شیی که من و حسین و البته تعداد دیگری از بچه ها مثل هدیش شاملو و سیامک مهماندوست با هم و درگیر کار نبودیم.
دلم برای کار تنگ می شود. نردبام آسمان برای ما فقط یک سریال مثل بقیه کارها نبود. دوسال تمام در کنار هم زندگی کردیم و این رفاقت و صمیمیت در حرارت کار پیدا بود.
در طی این دو سال حسین لطیفی نهایت صبوری و اعتماد را به من داشت. آن چه می دانست و تجربه کرده بود با من در میان می گذاشت و تقریبا نکته ای نبود تا درباره اس با من مشورت نکند و همین باعث شد تا من نیز خود را در هر لحظه در اختیار کار بگذارم و بی توجه به هزاران مشکلی که تحمل می کردیم به خاطر کار در کنار هم بمانیم.
در اولین لحظه تا آخرین لحظه ای که کار برای پخش آماده می شد در کنار کار بودم. بحث ها و جدل های ما که هر لحظه برای بالا بردن کیفیت کار رخ می داد و دیگران را به تعجب وا می داشت و خود ما را گرم می کرد تا بهتر کار کنیم. وقتی نبود که هر کداممان چیزی درباره ی کار به ذهنمان برسد و ساعتها در باره اش بحث نکنیم و البته باید اعتراف کنم که لطیفی در این میان بسیار صبور و با سعه صدر ظاهر می شد و سختی و زبری مرا تحمل می کرد.
نردبام آسمان برای من یک مدرسه ی تمام عیار بود.چیز هایی آموختم که طی این سالها در نیافته بودم و البته فرصتی بود تا بتوانم آن چه سالها آموخته بودم و مباحثی را که جزء علائق اصلی ام بود را در آن- تاحدودی- به ظهور رسانم.شاید اولین بار طی این سالها بود که از فیلمنامه نویسی فراتر از جایگاهش نگاه می کردم.
در نردبام مفاهیمی طرح شد که بی تردید برای اولین بار بود. نکاتی که در این سالها کسی زیاد نمی خواست یا نمی توانست به آن بپردازد.هر چند که هنوز هزار حرف نگفته مانده و هزار کار نکرده. خداوند را شاکرم.

گفتگوی محمد حسین لطیفی با جام جم

گفتگوی مفصل لطیفی با جام جم. از اظهار لطفش به خودم سپاسگزارم.
اینجا بخوانید.

گفتگو با روزنامه ی جام جم

گفتگوی مفصل با روزنامه جام جم که به نظرم مصاحبه ی خوب و پر و پیمانی شده.
اینجا بخوانید.

۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

گفتگو با وطن امروز

محمد رضا لطفی ، دوست نویسنده و روزنامه نگار درخواست گفتگویی تحلیلی و انتقادی داشت که بسیار مورد علاقه ی من است. پس به حرف نشستیم و شد این. فارغ از جهت گیری های سیاسی وطن امروز .
اینجا بخوانید.

۱۳۸۸ شهریور ۱۵, یکشنبه

گفتگو با سایت سیما فیلم

مصاحبه مذکور در حین تولید سریال نردبام آسمان با سایت سیما فیلم انجام پذیرفت. مباحثی که در باره ی ادبیات اثر مطرح شده است به نظرم مهم می باشد. هر چند که در تنظیم گفتگو بی سلیقه گی صورت گرفته ولی خواندنش خالی از فایده نیست.
اینجا بخوانید.

۱۳۸۸ شهریور ۱۴, شنبه

گفتگو با ایرنا

پاسخ به سوالات سردستی و عادی ایرنا به بهانه ی پخش سریال نردبام آسمان.
اینجا بخوانید

گفتگو با خبرگزاری مهر به روایت آفرینش

درباره ی سریال نردبام آسمان به سوالات مفصل خبرگزاری مهر پاسخ دادم که صورت خبری شده ی آن منتشر شد ، هر چند غلط و نیمه. اما دارای نکته های جدید تر.روزنامه ی آفرینش آن را منتشر ساخت .
اینجا بخوانید

گفتگو با تهران امروز

به در خواست روزنامه ی تهران امروز و درباره ی نردبام آسمان گفتگویی انجام دادم که البته مورد رضایت من نیست ولی گوشه ای از حرف ها در آن است.از طراحی صفحه اش اما خوشم آمد. متن کامل اش را بعد تر منتشر خواهم نمود.
اینجا بخوانید